جدول جو
جدول جو

معنی علی ربعی - جستجوی لغت در جدول جو

علی ربعی
(عَ یِ رَ)
ابن عیسی بن فرج بن صالح ربعی شیرازی الاصل بغدادی، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به کمال الدین و منعوت به ابن الاخت. وی نحوی و لغوی بود و در سال 328 هجری قمری متولد شد. ابتدا نزد ابوسعید سیرافی تحصیل کرد سپس به شیراز رفت و نزد ابوعلی فارسی تلمذ کرد و مدت بیست سال ملازم وی بود آنگاه به بغداد بازگشت و در دهم محرم سال 420 هجری قمری در آنجا درگذشت. اوراست: 1- البدیع، در نحو. 2- التنبیه علی خطاء ابن جنی فی تفسیر شعر المتنبی. 3- شرح ایضاح ابی علی فارسی، در نحو. 4- شرح البلغه. 5- شرح مختصر جرمی. (از معجم المؤلفین ج 7 ص 164). صاحب معجم المؤلفین به مآخذ ذیل نیز اشاره کرده است: عیون التواریخ ابن شاکرج 13 ص 111. سیرالنبلاء ذهبی ج 11 ص 287. الوافی صفدی ج 12 ص 134. وفیات الاعیان ابن خلکان ج 1 ص 433. معجم الادباءیاقوت ج 14 ص 78. انباءالرواه قفطی ج 2 ص 297. نزههالالبای انباری ص 414. شذرات الذهب ابن عماد ج 3 ص 216. کشف الظنون حاجی خلیفه ص 212. ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 172. روضات الجنات خوانساری ص 483. هدیهالعارفین بغدادی ج 1 ص 686. نیز رجوع به ابوالحسن (علی بن عیسی بن..) شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ یِ عَ بَ)
ابن افلح بن محمد عبسی. مکنی به ابوالقاسم. شاعر بود و خلفا را مدح کرد. او را نوادر بسیاری است. وی از بغداد به شام فرار کرد و سپس به بغداد بازگشت و در 2 شعبان سال 553 هجری قمری درگذشت. تولد او در سال 443 بوده است. او را دیوان شعر و دیوان رسائل است. (از معجم المؤلفین از کشف الظنون ص 764 وفیات الاعیان ابن خلکان ج 1 ص 455 و ذیل تاریخ بغداد ابن نجار ج 10 ص 188 والوافی صفدی ج 12 ص 9)
ابن حسین بن علی عبسی. مشهور به ابن کوچک وراق. ادیب بود و در مصر تحصیل کرد و ساکن شام و ساحل شد. وی در سال 394 هجری قمری درگذشت. او راست: 1- اعزالمطالب الی اعلی المراتب فی الزهد. 2- کتاب الطنبوریین. (از معجم المؤلفین از معجم الادباء ج 13 ص 157 و ایضاح المکنون ج 1 ص 100 و هدیه العارفین ج 1 ص 686)
ابن عبیدالله عبسی. مکنی به ابوعاصم. از روات حدیث بود و ثوروی و ابوادریس ازوی روایت کردند. و نیز رجوع به ابوعاصم عبسی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
ابن احمد بن قاسم بن محمد حسنی یمنی. متولد 1040 هجری قمری وی از صاحبان علم و ریاست بود و برای خود دعوت کرد و شهر صعده را مسخر ساخت و به نام خود سکه زد و فعالیتهای بسیاری برای محاصرۀ صنعاء کرد اما سودی نبخشید. سپس به صعده بازگشت و در جمادی الاولای سال 1121 هجری قمری درگذشت. او راست: شرحی بر بحر زخار. (از معجم المؤلفین بنقل از الاعلام زرکلی ج 5 ص 64. ملحق البدرالطالع ص 156)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ خِ لَ)
ابن حسن بن حسین بن محمد موصلی مصری شافعی خلعی، مکنّی به ابوالحسن. فقیه و محدث. اصل او از موصل بود و در محرم سال 405 هجری قمری در مصر متولد شد. و در 26 ذیحجۀ سال 492 درگذشت. او راست: 1- الخلعیات فی الحدیث، در 20 جزء. 2- فوائد فی الحدیث. 3- المغنی فی الفقه، در 4 جزء. (از معجم المؤلفین ج 7 ص 26). صاحب معجم المؤلفین به مآخذ ذیل نیز اشاره کرده است: کشف الظنون ص 722. وفیات الاعیان ابن خلکان ج 1 ص 425. شذرات الذهب ابن عماد ج 2 ص 205. مرآهالجنان یافعی ج 3 ص 255. هدیهالعارفین ج 1 ص 694. سیرالنبلاء ذهبی ج 12 ص 17. طبقات الشافعیۀ اسنوی ص 82. مناقب الشافعی و طبقات اصحابه من تاریخ الذهبی ص 172. الوافی صفدی ج 12 ص 35
مکنّی به ابوالحسین. متوفی در حدود سال 600 هجری قمری او راست: الفوائدالمنتقاه. (از معجم المؤلفین ج 7 ص 76)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ طَ بَ)
ابن محمد بن مهدی طبری اشعری. مکنی به ابوالحسن. محدث و فقیه ومفسر و اخباری بود، و در سال 324 هجری قمری در قید حیات بوده است. وی در بصره نزد ابوالحسن اشعری تحصیل کرد و در حدود سال 380 هجری قمری درگذشت. او راست: مشکلات الاحادیث الوارده. (از معجم المؤلفین از الوافی صفدی ج 12 ص 190 و طبقات الشافعیۀ سبکی ج 2 ص 312)
ابن قاسم طبری. ادیب بود و در حدود سال 683 هجری قمری درگذشت. او راست: شرح لامیهالعجم طغرائی، که آن را ’حل المبهم و المعجم فی شرح لامیهالعجم’ نامیده است. (ازمعجم المؤلفین از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 1538)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ شی)
ابن محمد بن علی بن ابی المعالی الصغیربن ابی المعالی الکبیر طباطبائی اصفهانی کاظمی حائری شیعی امامی. رجوع به علی طباطبائی شود
ابن احمد ابیوردی شیعی. مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن ابی قره. متکلم قرن دهم هجری قمری رجوع به علی ابیوردی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِشُ)
ابن محمد بن ابی بکر شعبی یمانی. وی در حدود سال 800 هجری قمری در قید حیات بود. او راست: الاربعون فی فضل الائمه العادلین والسلاطین المقسطین. (از معجم المؤلفین از هدیه العارفین بغدادی ج 1 ص 727)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ عَ رَ)
نام وی در هدیه العارفین بصورت ’علی بن عبداﷲ عربی حلی، مشهور به ابن لجام و ملقب به علاءالدین’ آمده است. وی اصولی و فقیه و محدث و مفسر بود و از سایر علوم عقلی و شرعی اطلاع داشت و در شهر حلب میزیست. و در سال 901 هجری قمری درگذشت. او راست: 1- تعلیقی بر التوضیح در اصول فقه. 2- حاشیه بر شرح عقاید نسفی. از تفتازانی. 3- حواشی بر مقدمات أربع. (از معجم المؤلفین از الشقائق النعمانیۀ طاش کبری ص 236 و شذرات الذهب ابن عماد ج 8 ص 5 و کشف الظنون حاجی خلیفه ص 498)
ابن عمر عربی. مدرس. متوفی در حدود سال 980 هجری قمری او را رساله ای است در علم بدیع. (از معجم المؤلفین ج 7 ص 158)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ عَ)
ابن نصر بن عقیل بن احمد بن علی بغدادی همام عبدی. مکنی به ابوالحسن. وی شاعر بود و به دمشق نزد الملک العادل رفت و مدتی ’امجد’ حاکم بعلبک را مدح کرد و در شعبان سال 569 هجری قمری در دمشق درگذشت. او را دیوان شعری است. (از معجم المؤلفین از البدایۀ ابن کثیر ج 13 ص 24 و ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 539 و هدیه العارفین بغدادی ج 1 ص 703 و الاعلام زرکلی ج 5 ص 181)
ابن محمد بن حسن عبدی. مکنی به ابوتمام و مشهور به ابن یزداد. وی قاضی واسط بود و در سال 372 هجری قمری در همین شهر متولد شد. در حدیث مورد اعتماد و قائل به خلق قرآن نیز بود. او در سال 459 هجری قمری در واسط درگذشت. (از الاعلام زرکلی از میزان الاعتدال ج 2 ص 238)
ابن حسن بن اسماعیل عبدی. مکنی به ابوالحسن. از بنی عبدالقیس است. رجوع به علی عبدری (ابن حسن بن اسماعیل بن احمد بن جعفربن...) شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ فِ)
ابن قاسم بن علیف بن هیس بن سلیمان بن عمرو بن نافع حکمی زبیدی رافعی شراحیلی، مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی حکمی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ قَ)
ابن محمد بن عبدالمحسن بن محمد بن سالم قلعی مکی حنفی. ادیب و شاعر بود. وی در مکه متولد شد سپس سفری به شام و بلاد ترک و مصر کرد و در سال 1172 هجری قمری در اسکندریه درگذشت. او راست: 1- بدیعیه الانواع العجیبه الاختراع. 2- تکمیل الفضل بعلم الرمل. 3- دیوان شعر. 4- الفرج فی مدح عالی الدرج. (از معجم المؤلفین)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ نَ خَ)
ابن حکم بن زبیر نخعی انباری ضریر. مکنی به ابوالحسن. از مؤلفان اواخر قرن دوم و اوایل قرن سوم هجری قمری بود و او را کتابی در رجال شیعه میباشد. وی از تلامذۀ ابن ابی عمیربود. (از مصنفی علم الرجال آقابزرگ طهرانی ص 278)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ کَ)
ابن محمود کعبی. مکنی به ابوالقاسم. او راست: تاریخ بلخ. (از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 289)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ اَ بَ)
ابن عبدالله بن عبدالصمد بن محمد بن علی بن یوسف بن سعید مقشاعی الاصل اصبعی بحرانی. از فقهای اواخر قرن یازدهم و اوایل قرن دوازده هجری بود که در سال 1072 هجری قمری متولد شد و در جمادی الاولای سال 1127 هجری قمری درگذشت. و در مقبرۀ ابی اصبع در کنار جد خود دفن گردید. او راست: ترتیب کتاب الفهرست شیخ الطائفه. (از مصنفی علم الرجال آقابزرگ طهرانی ص 294)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ اِ بِ)
ابن عیسی بن ابی الفتح اربلی، مکنّی به ابوالحسن و ملقب به بهاءالدین. نام وی در الوافی به صورت ’علی بن عیسی بن عیسی اربلی’ آمده است. وی ادیب، شاعر، نویسنده و مورخ بود. او راست: 1- رسالهالطیف فی الانشاء. 2- العشاق و خلوه المشتاق. 3- کشف الغمه فی معرفهالائمه، که در سال 687 هجری قمری از تألیف آن فراغت یافت. 4- المقامات الاربع. 5- نزههالاخیار فی ابتداء الدنیا و قدر القوی الجبار. (از معجم المؤلفین ج 7 ص 163). صاحب معجم المؤلفین به مآخذ ذیل نیز اشاره کرده است: فوات الوفیات ابن شاکر ج 2 ص 66. الوافی صفدی ج 12 ص 135. کشف الظنون حاجی خلیفه ص 1492. روضات الجنات خوانساری ص 396. ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 180 و ج 2 ص 89. المخطوطات التاریخیۀ کورکیس عواد ص 69. تذکرهالمتبحرین ص 489. فوائدالرضویۀ عباس قمی ج 1 ص 314. هدیهالعارفین بغدادی ج 1 ص 714. و رجوع به ابوالحسن (علی بن عیسی اربلی) شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ اَ بُ)
ابن احمد بن فضل رامهرمزی اربکی یا اربقی، مکنّی به ابوطاهر. وی از مردم ’اربک’ است، قریه ای به خوزستان. (از تاج العروس) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
ابن محمد رازی، ملقب به زین الدین و مکنّی به ابوالحسن. متکلم و شاعر قرن ششم هجری بود. او راست: 1- دقائق الحقایق. 2- مسائل فی المعدوم والاحوال. 3- مناظرات و نیز اشعاری دارد. (از معجم المؤلفین بنقل از اعیان الشیعۀ عاملی ج 42 ص 79. فوائدالرضویۀ عباس قمی ج 1 ص 323. تذکرهالمتبحرین ص 489)
ابن بندار رازی حنفی، مکنّی به ابوالقاسم. متوفی در سال 474 هجری قمری او راست: شرح الجامع الصغیر فی الفروع، محمد بن حسن شیبانی. (از کشف الظنون حاجی خلیفه ج 1 ص 563)
متوفی در سال 686 هجری قمری او راست: تهذیب الاسماء و اللغات. (از معجم المؤلفین ج 7 ص 92)
ابن محمود بن محمد بن مسعود بن محمود بن محمد بن محمد بن محمد بن عمر شاهرودی بسطامی هروی رازی فخری بکری حنفی، مشهور به مصنفک و ملقّب به علاءالدین. رجوع به علی مصنفک شود
ابن مجاهدبن مسلم بن رفیع کابلی رازی کندی، مکنّی به ابومجاهد. رجوع به کابلی (ابومجاهد علی بن...) و علی (ابن مجاهدبن مسلم...) شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
ابن قاسم سعدی حلبی رامی. او راست: التعلیم و الاعلام فی رمی السهام، که آن را برای امیر برسبای چرکسی تألیف کرد. (از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 425)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ جَ بَ)
ابن سعید بن محمد بن احمد بن محمد بن حسن بن محمد بن علی بن محمد بن حسین بن عبدالسلام بن عبدالمطلب حر عاملی جبعی. رجوع به علی حر شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
ابن عبدالعزیز بن حسام بن حامد، مشهور به ام ولدزادۀ رومی. وی عهده دار امر قضا در حلب بود و در سال 980 هجری قمری در همین شهردرگذشت. اوراست: 1- رساله الامتحان. 2- الرساله السیفیه. 3- الرساله الشمعیه. (از معجم المؤلفین بنقل از ایضاح المکنون ج 1 ص 565. هدیهالعارفین ج 1 ص 748)
مرجوشی. شیمیدان قرن نهم هجری قمری او راست: در الانوار فی اسرار الاحجار. (از معجم المؤلفین از فهرس الخدیویه ج 5 ص 380)
ابن محمد رومی حنفی. مشهور به باشماقچی زاده. رجوع به باشمقچی زاده (سیدعلی...) و پاشمقچی زاده و علی (ابن محمد...) شود
ابن مصطفی بن بیرمحمد کوتاهیه ای رومی حنفی. ملقب به جبری و مشهور به بلبل زاده. رجوع به علی بلبل زاده شود
ابن حسین بن سلیمان اسپارته ای رومی حنفی (علی رضا...) ، مشهور به وصفی. رجوع به علیرضا (ابن حسین...) شود
ابن ابراهیم مغنیساوی رومی حنفی (علی رضا...) ، مشهور به اولیازاده. رجوع به علیرضا (ابن ابراهیم...) شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ بُ)
ابن ابی بکر بن محمد بن علی بن محمد بن شراد برعی ابیاری زبیدی یمنی شافعی، مکنّی به ابوالحسن. وی مقری بود و در شوال سال 771 هجری قمری درگذشت. او راست: المبهج للطالب المدلج. (از معجم المؤلفین بنقل از طبقات القراء ابن جزری ج 1 ص 528)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ جَ)
متوفی پس از سال 1074هجری قمری او راست: المنهاج المحمدی فی الطریق الاحمدی. (از معجم المؤلفین بنقل از الکشاف اسعد طلس ص 123)
ابن مصطفی بن پیرمحمد کوتاهیه وی رومی حنفی، ملقّب به جبری و مشهور به بلبل زاده. رجوع به علی بلبل زاده شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ حَ)
ابن عمر بن محمد بن حسن حربی بغدادی شافعی، مشهور به ابن قزوینی و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به ابوالحسن (علی بن عمربن...) شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ حَ بَ)
ابن محمد بن حسین بن عبدالله حبشی. ادیب و شاعر و نویسنده. وی در سال 1259 هجری قمری در شهر قسم از بلاد حضرموت متولد شد و در سیوون و مکه دانش آموخت و در ربیع الثانی سال 1333 هجری قمری درگذشت. او راست: 1- الدرر فی اخبار مولد خیرالبشر. 2- دیوان شعر، در یک مجلد. 3- الفتوحات الالهیه فی الصلاه علی خیرالبریه. 4- مجموعه ای از اجازات و سفارشهای او. 5- مجموعه ای از نوشته های او، در پنج مجلد. (از معجم المؤلفین بنقل از الاعلام الشرقیۀ مجاهد ج 3 ص 115. الاعلام زرکلی ج 5 ص 172)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ سَ)
ابن یقظان سبتی. وی طبیب و شاعرو ادیب بود. اصل او از ’سبته’ است و گویند که در سال 544 هجری قمری وارد مصر شد و از آنجا به یمن و سپس به عراق و سایر بلاد سفر کرد. او را قصیده ای درباره جمال الدین محمد اصفهانی وزیر است که قسمتی از آن را قفطی نقل کرده است. (از تاریخ الحکماء قفطی ص 239)
ابن عبدالله سبتی اندلسی مالکی. مکنی به ابوالحسن. از فقیهان بود و بسال 567 هجری قمری درگذشت. او راست: اللباب فی اصول الفقه. (از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 1542)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ زَ بَ)
ابن محمد بن عبدالله بن علی بن زکریا زبحی جرجانی مکنی به ابوالحسن. نام او در سیرالنبلاء ذهبی بصورت ’علی بن ابی محمد بن عبداﷲ...’ آمده است. وی محدث و مورخ بود و نزد قاضی ابوبکر حمیری و ابوالقاسم حمزه بن یوسف سهمی کسب دانش کرد و در ماه صفر بسن 76سالگی در هرات درگذشت. او راست: تاریخ جرجان. زبحی منسوب است به ’زبح’ از نواحی جرجان. (از معجم المؤلفین از سیرالنبلاء ذهبی ج 11 ص 230 و معجم البلدان یاقوت ج 2 ص 913 و کشف الظنون حاجی خلیفه ص 290 و هدیه العارفین بغدادی ج 1 ص 692)
لغت نامه دهخدا
(عَ رَ شَ)
دهی است از دهستان نیم بلوک، بخش قاین، شهرستان بیرجند. واقع در 51 هزارگزی شمال باختری قاین. ناحیه ای است کوهستانی و دارای آب و هوای معتدل و 11 تن سکنه. آب آن از قنات تأمین می شود. و محصول آن غلات و زعفران است. اهالی بزراعت اشتغال دارند و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ رِ)
ابن محمد بن علی بن محمد بن حسین رباطی مغربی مالکی، مشهور به ابن بری و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به ابن بری و علی (ابن محمدبن...) شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ رُ)
ابن حسن رندی (امیرامام جلال الدین...). وی در زمان حملۀ چنگیزخان به بخارا، مقدم و مقتدای سادات ماوراءالنهر بود، و عطاملک جوینی در تاریخ جهانگشا نام وی را آورده است. رجوع به تاریخ مفصل ایران، مغول چ عباس اقبال ص 29 شود
ابن محمد بن علی بن محمد حضرمی رندی اشبیلی اندلسی، مشهور به ابن خروف و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی اشبیلی شود
ابن محمد بن ابراهیم بن عبدالله بن مالک بن عباد نفزی رندی مالکی، مشهور به ابن عباد. رجوع به علی نفزی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ رِ)
ابن مبارک بن حسن بن احمد بن ابراهیم واسطی رفاعی، ملقّب به تقی الدین و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی واسطی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ رَ ضَ)
ابن هاشم بن علی رضوی موسوی بغدادی نجفی. فقیه بود. در سال 1239 هجری قمری متولد شد و در 1273 هجری قمری درگذشت. او راست: کتاب فی الرهن. (از معجم المؤلفین بنقل از اعیان الشیعۀ عاملی ج 2 ص 200)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ رَ)
وی خطاط بود و شعر نیز می گفت. او در جوانی به اصفهان بیامد و در خط نستعلیق مهارت یافت و در آنجا مدح منوچهرخان بکرد. (از الذریعۀ آقابزرگ طهرانی ج 9 ص 756 بنقل از المدایح المعتمدیه)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ رَ جَ)
ابن یوسف بن حیدره بن حسن رجبی، ملقّب به شرف الدین و مکنّی به ابوالحسن. وی طبیب و حکیم و ادیب بود. در سال 583 هجری قمریدر دمشق متولد شد و در سال 667 هجری قمری در همین شهردرگذشت. او راست: 1- حواشی بر شرح ابن ابی صادق بر مسائل حنین. 2- حواشی بر قانون ابن سینا. 3- خلق الانسان و هیئه اعضائه و منفعتها. (از معجم المؤلفین ج 7ص 265). صاحب معجم المؤلفین به مآخذ ذیل نیز اشاره کرده است: الوافی صفدی ج 12 ص 331. عیون الابناء ابن ابی اصیبعه ج 2 ص 195. کشف الظنون حاجی خلیفه ص 723. ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 439. هدیهالعارفین بغدادی ج 1 ص 711
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ ؟)
ابن احمد بن مجمد رتبلی، مکنّی به ابوالحسن. او راست: ادب القاضی. (از کشف الظنون حاجی خلیفه ج 1 ص 47)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ بَ)
ابن محمد برقی. از شعرای دورۀ بنی عباس. نام او در ’الغدیر’ به صورت ابومحمد عبدالله بن عمار برقی آمده است. وی شعر در مدح اهل بیت و ذم بنی عباس سرود و المتوکل خلیفۀ عباسی چون آن بشنید فرمان داد تا زبان او را از بیخ برکندند و دیوان وی را بسوختند. (از الذریعۀ آقابزرگ طهرانی ج 9 ص 746 بنقل از معالم العلماء ابن شهرآشوب ص 135 و الغدیر امینی)
لغت نامه دهخدا